وعدههای بدون پایان
فرزادوثوقی روزنامه نگار
پرواضح است انقلاب ملت ایران یک انقلاب اسلامیفسادستیزو برای پایان دادن به مظاهر فساددرکشور بود.
آنچه سوال برانگیز است تاکید شعاری ،به این وضوح تاریخی است.انقلاب اسلامیبنام خدا آغاز شد و با شعار استقلال و آزادی ادامه یافت و حالا باید باگذشت بیش از چهار دهه به دنبال استقلال اقتصادی مورد تاکید در شعارها گشت.
درمورد ابعاد توسعه نظامینمیتوان همطراز توسعه علمیپژوهشی منتج به استقلال اقتصادی نظر داد چرا که مسابقه تسلیحاتی در جهان به دو قطب تولید کننده و مصرف کننده ومغلوب و پیروز انجامیده است.
جهان سوم هم مهاجر فرست به جهان اول است و هم پر از شعار و فرصتهای ناب برای سوختن ، سوختنهایی که انگار باقصد قبلی به واقعیت ختم میشود.
ملتهای جهان سوم نخبگان خود را به جهان اول میفرستند ودرداخل شعارهای استقلال طلبانه ورهایی سر میدهند، شعاری که در خلاءحضوری نخبگان، به حکایتی سوال برانگیزتبدیل میشود و زمینه دستیابی به آن، به همان سختی پیش از پیروزی انقلاب و تحولات سیاسی و تبادل قدرت است.
باور عقب افتادگی و عقب ماندن از سیر توسعه جهانی سخت است، چرا که باور نداریم جهان به دهکدهای تبدیل شده است که باید هفتاد ودو ملت در کنار هم صلح را فریاد کنند.
دستیابی به استقلال اقتصادی شاه بیت اهداف تحول گرایانه در هر انقلاب است. انقلابها با رویکرد تحول و دگرگونی در نظامهای حاکم روی میدهد، وقتی ملتها به این باور میرسند که اقلیتی در حال تاراج منابع ملی و فرصتهای درحال سوختن هستند.
اکنون زمان توسعه و دستیابی به استقلال اقتصادی بشدت به تاخیر افتاده است و باید دید فقر خلق شده به واسطه عملکرد هدایت شده ،چه تاثیراتی بر واکنشهای اجتماعی خواهد گذاشت و ادامه این سیر معیوب اقتصادی اجتماعی با هدفگذاری سیاسی از کدام کوچه بن بست سر در خواهد آورد.
بنظر میرسد جز چانه زنی برای توسعه و طولانی شدن روند آن درپناه وعدهها، عایدی نداریم. حالا نسل سوخته وعدهها را دست به دست میکند و طالبان قدرت با همین مستمسک دورههای چهارو هشت ساله را میگذرانند.
مطالبات دوباره روی زمین میمانند تا با گروه بعدی به نسل بعدی منتقل شود. آنچه در جهان سوم داغ ترین سوژه سیاسی محسوب میشود وهمچنان کاربرد دارد همین سوژه وعدهها ، ودرازای انتظار برای تحقق آن است. ///انتهای پیام399کلمه